part ۵
ویو ا.ت
که کم کم داشتم ازش میترسیدم
ادمایه مست هر چیزی ازشون بر میاد
چطوری ازش رد شم؟
اروم از جام بلند شدم امدم که از جلوش رد شم که پام رفت روی یه قوطی
پسره سرشو بالا گرفت
.. : تو کی؟
با ترس جواب دادم :
_ من داشتم میرفتم ..
یکم به اطراف نگاه کرد
.. : صاحابت کیه؟
با تعحب جواب دادم :
_ : صاحب من کسیو ندارم
یکم سر تا پامو انالیز کرد و بعد انگار چیزی به ذهنش رسیده باشه از جاش بلند شد و گفت:
_ دخترایه اینجا همشون ارباب دارن یعنی تو نداری؟ نکنه فراری؟ )یدونی عاقبت فرار از ارباب چیه؟
ا.ت درباره چی حرف میزنی؟ من تا حالا اینجا نیومدم الانم باید برم
امدم به راهم ادامه بگم که هیکل گندشو جلو انداخت
سرمو بالا گرفتمو منتظر نگاش کردم
..: هیکلت بد نیست خوشگلی یکم اموزش نیاز داری بهبه چه جیگری شکار کردم
دیگه فهمیدم اتفاقه خوبی در انتظارم نیست
ا.ت : چی میگی؟
.. : انقدر گشتم دقیقا الان یه دختر کوچولو پیدا کردمم
تا به خودم بیام مچ دستمو گرفت و برد داخل اون بار کوفتی
وقتی واردش شدم اصلا شباهتی با بار نداشت
ا.ت : هوشه ولم کن
.. : یه درصدم فکر نکن ولت کنم تازه شانس در خونمو زدش
ا.ت : کجا میبریم؟
در اتاقیو باز کردو به داخلش هولم داد
.. : همینحا بمون تکون نخور
تا برگردم و مانع شم درو قفل کردو رفت
من اینجا چیکار میکنم؟
یه اتاق بود با تخت و وسایلی که یه اتاق نیاز داره
یه نیم ساعت گذشت که در باز شد
دوتا مرد گنده بای یه دختر جوون امدن داخل
دختره جلوتر امدو گفت :
_باید با ما بیای؟
سری جواب دادم :
_ چی؟ باید؟ مگه شماها کید؟
دختره با خونسردی گفت:
_ من کسی نیستم که توضیحی بدم دستور گرفتم و باید عمل کنم لطفا سوالاتو از کسی که میتونه کمکت بکنه بپرس که از ماها
ا.ت : یعنی چی؟ بی دلیل منو کجا میبرید
بدون توجعه به حرفم گفت:
_ یا باهامون میای یا مجبور میشم از راه خشن وارد بشم
نادیا: ببینم چی فک کردی؟ داری مجبورم میکنی جایی بیام که اصلا نمیدونم کدوم قبرستونیه بعد حتی تحدید میکنی؟
پوف کلافه ایی کشید و به اون دوتا گودزیلا اشاره کرد
و بعدش یکی از اونا اومد سمتم دستامو پشت کمرم قلاب کرد
خواست به جلو هول بده که خودمو تکون دادم و همزمان گفتم:
_ ولم کن با چه جرعتی بم دست میزنی
که پشت سرم جواب داد:
_اروم بگیر سلیطه
دختره سری جواب داد:
_ درست حرف بزن
و مرده
___
فسقلی ها بنظرتون حمایتا کم نیست؟ پستامو در نظر بگیرین لایکاش چقد کمه :)
که کم کم داشتم ازش میترسیدم
ادمایه مست هر چیزی ازشون بر میاد
چطوری ازش رد شم؟
اروم از جام بلند شدم امدم که از جلوش رد شم که پام رفت روی یه قوطی
پسره سرشو بالا گرفت
.. : تو کی؟
با ترس جواب دادم :
_ من داشتم میرفتم ..
یکم به اطراف نگاه کرد
.. : صاحابت کیه؟
با تعحب جواب دادم :
_ : صاحب من کسیو ندارم
یکم سر تا پامو انالیز کرد و بعد انگار چیزی به ذهنش رسیده باشه از جاش بلند شد و گفت:
_ دخترایه اینجا همشون ارباب دارن یعنی تو نداری؟ نکنه فراری؟ )یدونی عاقبت فرار از ارباب چیه؟
ا.ت درباره چی حرف میزنی؟ من تا حالا اینجا نیومدم الانم باید برم
امدم به راهم ادامه بگم که هیکل گندشو جلو انداخت
سرمو بالا گرفتمو منتظر نگاش کردم
..: هیکلت بد نیست خوشگلی یکم اموزش نیاز داری بهبه چه جیگری شکار کردم
دیگه فهمیدم اتفاقه خوبی در انتظارم نیست
ا.ت : چی میگی؟
.. : انقدر گشتم دقیقا الان یه دختر کوچولو پیدا کردمم
تا به خودم بیام مچ دستمو گرفت و برد داخل اون بار کوفتی
وقتی واردش شدم اصلا شباهتی با بار نداشت
ا.ت : هوشه ولم کن
.. : یه درصدم فکر نکن ولت کنم تازه شانس در خونمو زدش
ا.ت : کجا میبریم؟
در اتاقیو باز کردو به داخلش هولم داد
.. : همینحا بمون تکون نخور
تا برگردم و مانع شم درو قفل کردو رفت
من اینجا چیکار میکنم؟
یه اتاق بود با تخت و وسایلی که یه اتاق نیاز داره
یه نیم ساعت گذشت که در باز شد
دوتا مرد گنده بای یه دختر جوون امدن داخل
دختره جلوتر امدو گفت :
_باید با ما بیای؟
سری جواب دادم :
_ چی؟ باید؟ مگه شماها کید؟
دختره با خونسردی گفت:
_ من کسی نیستم که توضیحی بدم دستور گرفتم و باید عمل کنم لطفا سوالاتو از کسی که میتونه کمکت بکنه بپرس که از ماها
ا.ت : یعنی چی؟ بی دلیل منو کجا میبرید
بدون توجعه به حرفم گفت:
_ یا باهامون میای یا مجبور میشم از راه خشن وارد بشم
نادیا: ببینم چی فک کردی؟ داری مجبورم میکنی جایی بیام که اصلا نمیدونم کدوم قبرستونیه بعد حتی تحدید میکنی؟
پوف کلافه ایی کشید و به اون دوتا گودزیلا اشاره کرد
و بعدش یکی از اونا اومد سمتم دستامو پشت کمرم قلاب کرد
خواست به جلو هول بده که خودمو تکون دادم و همزمان گفتم:
_ ولم کن با چه جرعتی بم دست میزنی
که پشت سرم جواب داد:
_اروم بگیر سلیطه
دختره سری جواب داد:
_ درست حرف بزن
و مرده
___
فسقلی ها بنظرتون حمایتا کم نیست؟ پستامو در نظر بگیرین لایکاش چقد کمه :)
- ۹۱۸
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط